نخستین کتابخانهها در جهان اسلام در مساجد پدید آمدند، زیرا مساجد گذشته از آنکه مکانی مقدس برای عبادت بودند، برای آموزش و ایجاد حلقههای درس و بحث نیز محل مناسبی تلقی میشدند؛ این سنت از زمان پیامبر اسلام (ص) جاری بود. پس از آغاز جریان تألیف و تصنیف در جهان اسلام، مؤلفان مسلمان آثار خود را برای استفاده عموم، وقف مساجد میکردند. بدین ترتیب در مساجد، گذشته از قرآن که بهوفور در دسترس همگان قرار داشت، کتابهای حدیث، تفسیر، سیره، فقه، و کلام که مورد استفاده طلاب بود نیز نگهداری میشد (8: 26). برخی خلفای مسلمان خود دوستدار کتاب بودند، چنانکه خالد از فرزندان یزید بن معاویه مردی کتابدوست بود و به گردآوری و مطالعه کتب شیمی (کیمیاگری) دلباختگی داشت. او دستور داد تا کتابهایی در این موضوع برایش ترجمه کردند. این کتابها در محلی بهنام "خزانهالکتاب" نگهداری میشد و احتمالا تا اوایل قرن دوم موجود بوده است. طبق نوشته ابن ابی اُصیبعه، کتابی که از "ماسر جویه طبیب" در خزانهالکتاب موجود بوده به دستور عمر بن عبدالعزیز(99-101ق.) استنساخ شد(70:17).
اما نخستین حرکت جدی برای ایجاد کتابخانه در جهان اسلام را باید به مأمون عباسی (198-218ق) نسبت داد. بیت الحکمه را هارونالرشید (170-193ق.) و به گفتهای مأمون در بغداد و به تقلید از جندیشاپور برپا ساخت. در این مرکز مهم فرهنگی کتابهای فلسفی و علمی بهعربی ترجمه میشد. بیتالحکمه، کتابخانهای وسیع و مهم نیز داشت که کتابهای فراوانی از زبانهای سریانی، رومی، پهلوی، و هندی در آن یافت میشد (9: 437). رصدخانههای بغداد و دمشق نیز ظاهرآ به همین بیتالحکمه تعلق داشتند. در این رصدخانهها منجمان به تألیف زیجهای جدید و تصحیح زیجهای کهن مشغول بودند (8: 25). در سدههای دوم و سوم هجری قمری، در سرتاسر جهان اسلام 34 بیمارستان مجهز وجود داشت که هر کدام در یکی از شهرهای بزرگ قرار داشت و برخی نیز مجهز به کتابخانه بودند (10: 226). پس از مأمون و با شروع سختگیریهای متوکل، از رونق بیتالحکمه و کتابخانه آن کاسته شد (9: 437).
سختگیریها چنان زیاد شد که به دستور حکومت، کتابفروشان بغداد از فروش کتب فلسفی منع شدند (10: 251). اما کانونهای علمی پرجنبوجوشی در دربار پادشاهان و یا وزرای دانشمند سامانی، آلبویه، و دیگر امرای محلی وجود داشت که هریک کتابخانههای بسیار باشکوه و گرانقدری داشتند که این کتابخانهها را دانشمندان نامداری اداره میکردند، چنانکه ابن سینا و ابن مسکویه از خازنان (کتابداران) کتابخانه سامانیان بودند. ابن سینا درباره کتابخانه بینظیر نوح بن منصور سامانی مینویسد:
"روزی از او دستور خواستم که به کتابخانهاش بروم و آنچه از کتابهای پزشکی هست بخواهم و مطالعه کنم، پس مرا دستوری داد و به سرایی وارد شدم که خانههایی بسیار داشت و در هر خانهای صندوقهای کتاب بود، که روی هم انباشته بودند، در یک خانه کتابهای عربی و شعر و دیگری نقد و بدینگونه در هر خانهای کتابهای دانشی...".
کتابخانه بسیار بزرگ و معتبر آلبویه (دیلمیان)، بهویژه عضدالدوله دیلمی شهرت و اعتبار تمام داشت. مقدسی (336-380/391ق.)، در توصیف کتابخانه عضدالدوله دیلمی مینویسد: "در کتابخانه عضدالدوله از هر کتابی که تا زمان او تألیف و تصنیف شده، نسخهای یافت میشد و کتابها برحسب موضوع و نام کتاب و مؤلف طبقهبندی و فهرست شده است" (3: 7-8). صاحب بن عباد (326-385ق.) از وزرای معروف آلبویه، بهعلت علاقه بیش از حد به دانش و فرهنگ، کتابخانهای گرد آورد که زبانزد بسیاری از دانشمندان زمان خویش بود. مقدسی برای تکمیل یافتههای خود بارها به کتابخانه صاحب در ری مراجعه کرد.
صاحب، کتابهای گوناگون مربوط به دانشها و فنون گوناگون را در اختیار مشتاقان قرار میداد و سرانجام وقف آنان میکرد (4: 112). بعدها همین کتابخانه پایه کتابخانه عمومی ری شد و دارالکتب ری نامیده شد. اکثر کتابخانههای جهان اسلام در سده چهارم پایهگذاری شدند. این کتابخانهها فقط محدود به برخی شهرهای عراق عجم و عرب نبود، بلکه در دوردستترین مناطق اسلامی کتابخانههای باشکوه برپا شد. در این میان کتابخانههای شام و فلسطین، شمال افریقا، اندلس، و غرناطه از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار بودند. دارالحکمه یا دارالعلم مصر آوازهای جهانگیر داشت. المسجی، مورخ دوره فاطمی، تاریخ افتتاح آن را 395 هجری میداند. در این کتابخانه تنها 18000 جلد کتاب مربوط به رشته فلسفه و علوم قدیم وجود داشت (14: 513). یوسفالعِش در اثر ارزشمند خود کتابخانههای عمومی و نیمه عمومی عربی در قرون وسطی، از برخی کتابخانههای مدارس عالی و دانشگاهی قاهره بهنامهای الفاضلیه، الصاحبیه، الکاملیه، و الصباحیه نیز یاد میکند (12: 99). فاطمیان مصر نیز کتابخانههای در خور توجهی داشتند، بزرگترین آنها، متعلق به خلیفه عزیز فاطمی (365-386ق.) بود که بیش از دهها هزار جلد کتاب خطی داشت. از این تعداد، 6500 جلد به ریاضی و 1800 جلد به فلسفه اختصاص داشت. در این کتابخانه وسایل گوناگون نجومی و نقشه کرات آسمانی و یک نقشه بسیار بزرگ جهاننما که روی پارچه ابریشمی کشیده شده بود، وجود داشت. همچنین حاکم بالله (386-411ق.) خلیفه فاطمی در فُسطاط مصر، کتابخانه مخصوص و جدیدی تأسیس و نام آن را "کاخ دانش" نهاد (16: ج 2، ص 2176). ساختمان کتابخانه عبارت از فضای بزرگ مسقفی بود که اطراف آن طاقچهها و قفسهبندیهایی بود و کتابها در آن چیده میشد. کتابهای آن متنوع و از هر باب و علمی بود و تصانیف مهم و مشهوری نیز در میان آنها وجود داشت. چنانکه از صرف و نحو و لغت و حدیث و تاریخ و علوم غریبه و شیمی در آنجا یافت میشد. وسعت کتابخانه مزبور چنان بوده که در نتیجه دستهبندی و جدا ساختن کتابهای هر موضوع چندین کتابخانه مستقل پدید میآمد (17: 78). این کتابخانه یا توسط مستنصر، خلیفه عباسی برای جیره ترکان فروش رفت و یا به جهت خالی بودن خزانه، بهعنوان مواجب، به افراد لشکر و دیوان داده شده؛ چنانکه در 461ق.، بیست و پنج بارِ شتر کتاب از خزانه به منزل وزیر ابوالفرج مغربی منتقل شد. در سایر نقاط جهان اسلام نیز وضع بههمین گونه بود. بهطور مثال کتابهای کتابخانه خلیفه اموی اندلس، حکم بن عبدالرحمن (350- 366ق.)، بهاندازهای بود که فهرست آنها به 44 مجلد میرسید (16: ج 2، ص 2177). حَکَم ملقب به المستنصر بالله به جمعآوری کتاب علاقه فراوانی داشت. وی اندلس را به بازار بزرگ با رونقی تبدیل کرد که علم و ادب از هر ناحیهای به آن وارد میشد. در قصر حَکم چندین اتاق به استنساخ، تهذیب، و صحافی کتاب اختصاص یافته بود. کتابهایی که در زمان او فراهم شد، در خاور و باختر بینظیر بود. وی در قرطبه 27 دبستان برای اطفال، فقرا، و مردم بیبضاعت تأسیس کرد که به دانشآموزان کتاب هم امانت میداد. به گفته مراکشی (581-647ق.)، در ناحیه شرق قرطبه یکصدوهفتاد زن به نوشتن قرآن به خط کوفی اشتغال داشتند (1: 90-91). شوق جمعآوری کتابها، به عصر حَکَم منحصر نبود، بلکه بسیاری از بزرگان و دانشمندان آنجا نیز کتابخانههایی برای خود تأسیس کرده و کتابهای نفیسی را گردآورده بودند. حتی برخی زنان درس خوانده برای خود کتابخانههای مستقلی داشتند. یکی از آنها عایشه بنت احمد بن قادم بود که در علم و ادب و شعر، از داناترین زنان عصر خود بهشمار میرفت و کتابخانه او از غنیترین کتابخانههای شخصی بود. گردآوری کتابها در اندلس به مسیحیان و یهودیان نیز سرایت کرده بود. یکی از مشهورترین کتابخانههای شخصی اندلس کتابخانه یوسف بن اسماعیل بن نغزاله یهودی، وزیر بادیس، امیر غرناطه بود.
برخی پژوهشگران بر این باورند که پس از مرگ حَکم، دانشگاه این شهر که از مهمترین مراکز علمی اسلامی در مغرب زمین بهشمار میآمد، دچار انحطاط شد. در زمان حکومت شانزده ساله حَکم بر قرطبه، در این مرکز علمی ریاضیات، نجوم، و طب تدریس میشد (13: 496، 865). در قرطبه و سیسیل نیز پس از ورود مسلمانان کتابخانههای مهم ایجاد شد. در غرناطه، از شهرهای دیگر اسپانیا، نیز 70 باب کتابخانه عمومی برپا بود (18: 19).
رشد و توسعه کتابخانهها در شرق جهان اسلام، چون شبه قاره هند هم چشمگیر بود. در دربار امرای مسلمان هند، کتابخانههای نفیسی وجود داشت که مهمترین آنها کتابخانه سلطنتی پادشاهان تیموری، گورکانی، و یا بابری هند بود که بهمدت بیش از سه قرن پابرجا بود. در این کتابخانهها فعالیتهایی از قبیل تذهیب، استنساخ، صحافی، و مرمت انجام میشد. در این دوران کتابخانههای هند به چند دسته تقسیم میشدند: اول، کتابخانههای سلطنتی بودند که ناموران و کتابشناسان متخصص، پیوسته درصدد گردآوری آثار گرانبها برای آن بودند؛ دوم، کتابخانههای متعلق به مدارس و مراکز تعلیم و تربیت بود؛ سوم، کتابخانههای مساجد، خانقاهها، و تکایا بود؛ و چهارم کتابخانههای شاهزادگان، امرا و صدراعظم بود که هر کدام از آنها مجموعه گرانبهایی را شامل میشدند. این کتابخانهها در سراسر زمین پهناور هند پراکنده بودند؛ کتابخانه ولایتی مدرس،آصفیه، سالار جنگ، و کتابخانه نظام حیدرآباد، کتابخانه نواب رامپور، مهاراجه جیپور، و کتابخانه لکهنو از آن جملهاند (7: 98-100).
پس از استقلال پاکستان از هند، کتابخانههای بزرگ لاهور، مرکز ایالت پنجاب، از موقعیت و جایگاه ویژهای در شبه قاره هند برخوردار بودند، اما این استقلال سبب قطع ارتباط و همکاری میان کتابخانههای اسلامی دو کشور شد که زیانهای فراوانی بهدنبال داشت (6: ج 1، ص 547-548).
بسیاری از مورخان قدیم و جدید روند روبهرشد کتابخانههای اسلامی را در سده پنجم هجری با یورش ترکان غُز، یا حملات سلطان محمود غزنوی خاتمه یافته میپندارند. چنانکه مؤلف مجملالتواریخ والقصص درباره حمله سلطان محمود به ری مینویسد: "... و بسیاری دارها بفرمود زدن و بزرگان دیلم را بر درخت کشیدند و بهری را در پوست گاو دوخت و به غزنین فرستاد و مقدار پنجاه خروار کتاب و دفتر روافض و باطنیان و فلاسفه از سراهای ایشان بیرون آورد و در زیر درختهای آویختگان بفرمود، سوختن" (3: 8).
برخی دیگر از مورخان، یورش مغولان را مانع پیشرفت و گسترش کتابخانهها میدانند، اما بعدآ مغولان، با تدبیرِ وزرای دانشمندِ ایرانی چون خواجه نصیرالدین طوسی، خواجه رشیدالدین فضلالله، و خواجه غیاثالدین موفق شدند با ایجاد یک امپراتوری منسجم و نیرومند، وحدت سیاسی بینظیری در سراسر قلمرو خود ساخته و عصر فرهنگی درخشانی ایجاد کنند (5: 41). رَبع رشیدی و رصدخانه مراغه از مهمترین مراکز دوره حاکمیت مغولان است. در کتابخانه ربع، چنانکه خود خواجه رشیدالدین مینویسد بالغ بر 60000 جلد کتاب وجود داشت (3: 9). در دوره تیموریان ایران، علیرغم وجود جنگها و درگیریهای گوناگون، کتابخانهها شکوفا شدند. شاهان و شاهزادگان تیموری، تنها حامی و پشتیبان هنر و هنرمندان نبودند، بلکه خود نیز غالبآ هنرمند و ادیب و عالم بودند. بایسنقر میرزا (802-838ق) ــ که در غرب به شاهزاده کتابدوست مشهور است ــ کتابخانهای عظیم در محله باغ سفید شهر هرات بنا نهاد که به گفته دولتشاه سمرقندی "چهل کاتب خوشنویس در کتابخانه او به کتابت مشغول بودندی" (2: 96). در مجموع میتوان گفت که در طول سدههای گذشته، کتابخانههای مجدالدوله دیلمی در ری، ابن سوّار در بصره، شاهرخ گورکانی و فرزندش و بایسنقرمیرزا در هرات، پیرمحمد بن عمر شیخ بن تیموری گورکانی در فارس، خلیلالسلطان در تاشکند، و شاه عباس و شاه سلطان حسین صفوی در اصفهان، از مهمترین کتابخانههای سدههای میانی جهان اسلام به شمار میروند. اغلب دانشمندان، علما، و ادیبانی که از تمکن مالی برخوردار بودند برای استفاده خویش کتابخانههایی داشتند؛ برخی از آنان در دستگاه خلفا و امرا مقامی داشتهاند (11: 79).
انواع. کتابخانههای جهان اسلام را میتوان به انواع زیر تقسیم کرد:
1. کتابخانههای سلطنتی، که معمولا توسط خلفا، پادشاهان، و فرمانروایان دانشدوست ایجاد میشد (1: 131)، که از جمله این کتابخانهها میتوان به کتابخانه حکم در اندلس، کتابخانه فاطمیان در مصر، کتابخانه نوح بن منصور در خراسان، و کتابخانه عضدالدوله دیلمی در شیراز اشاره کرد؛
2. کتابخانههای شخصی، که متعلق به افراد عالم و دانشمند بود مانند کتابخانه فتح بن خاقان، ابوداود سجستانی، جاحظ، اسماعیل بن اسحاق، ابن عمید، و صاحب بن عباد (1: 148)؛
3. کتابخانههای تخصصی، که عمدهترین آنها کتابخانهها، رصدخانهها، و کتابخانههای بیمارستانی بود که کتابخانه رصدخانه مراغه از مشهورترین آنهاست. گروهی از سفرنامهنویسان مسلمان مانند مقدسی، یاقوت حموی، و استخری از وجود کتابخانههای بیمارستانی خبر دادهاند.
4. کتابخانههای عمومی که معمولا با خرید مستقیم کتاب یا با هدیه و وقف برپا میشدند. کتابخانههای شیراز، قرطبه، و قاهره از مهمترین کتابخانههای این گروه به حساب میآمدند. و
5. کتابخانههای مدارس، که نمونههای آن را باید در مدارس نظامیه دوره سلجوقی جستوجو کرد. ایجاد این مدارس مدیون تدبیر و اقتدار خواجه نظامالملک طوسی وزیر آلب ارسلان و ملک شاه سلجوقی بود. وی در شهرهای نیشابور، هرات، اصفهان، ری، مرو، بلخ، و بغداد، و جز آن اقدام به ایجاد مدارس بزرگی بهنام نظامیه کرد. منابع کتابخانهای این مدارس بیشتر شامل فقه، تفسیر، حدیث، و اندکی فلسفه بود (15: 91).
مآخد:
1) آیتی، محمدابراهیم. آندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا. تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ، 1366؛
2) امیرخانی، غلامرضا. "تألیف و تدوین کتاب در کتابخانههای دوره تیموری". فصلنامه کتاب. دوره یازدهم، 1 (بهار 1379): 96-102؛
3) انصاری، محمدابراهیم. "گزارشی از نظام کتابخانههای عمومی کشور". پیام کتابخانه. س.اول، 2 (تابستان 1370): 7-10؛
4) بابازاده، شهلا. "کتابخانه صاحب بن عباد". فصلنامه کتاب. دوره سیزدهم، 3(پاییز 1381): 110-115؛
5) حائری، عبدالهادی. ایران و جهان اسلام. مشهد: آستان قدس رضوی، 1368؛
6) خورشید، انیس. "پاکستان، کتابخانههای". ترجمه علی مزینانی. دائرهالمعارف کتابداری واطلاعرسانی. ج. 1، ص 547-549؛
7) رادفر، ابوالقاسم. "کتابخانه مرکزی دانشگاه عثمانیه در حیدرآباد هند". کتابداری، دفتر سیوهشتم (1381): 97-114؛
8) رجبی، محمدحسن. کتابخانه در ایران. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1381؛
9) زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام. تهران: امیرکبیر، 1363؛
10) زیباکلام، صادق. ما چگونه ما شدیم؟ ریشهیابی علل عقبماندگی در ایران. تهران: روزنه، 1373؛
11) سباعی، محمدمکی. نقش کتابخانههای مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامی. ترجمه علی شکویی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1372؛
12) عش، یوسف. کتابخانههای عمومی و نیمه عمومی عربی در قرون وسطی (بینالنهرین، سوریه و مصر). ترجمه اسدالله علوی. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1372؛
13) عنان، محمد عبدالله. تاریخ دولت اسلامی در اندلس. ترجمه عبدالمحمد آیتی. تهران: کیهان، 1366؛
14) فرخزاد، محمد. "بنیاد کتابخانهها در جهان اسلام". در مجموعه مقالات کنگره بینالمللی کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1379، ص 504-518؛
15) فرشاد، مهدی. تاریخ علم در ایران. تهران: امیرکبیر، 1365؛
16) "کتابخانه". دایرهالمعارف فارسی ]مصاحب[. ج 2، ص 2176-2177؛
17) "کتابخانههای اسلامی". در کاظم مدیر شانهچی. کتاب و کتابخانه در اسلام ]مجموعه مقالات[. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1374، ص 63-83؛
18) موکهرجی، اجیت کومار. تاریخ و فلسفه کتابداری. ترجمه اسدالله آزاد. مشهد: آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی، 1368.